جدول جو
جدول جو

معنی حسین فسائی - جستجوی لغت در جدول جو

حسین فسائی
(حُ سَنِ فَ)
کمال الدین داماد مجلسی و استاد شیخ علی حزین است و در 1134 هجری قمری درگذشته است. و به میزرا کمالا شهرت دارد. (ذریعه ج 6 ص 206 و ج 7 ص 69 و ج 9 ص 920 و 921) (تذکرۀ حزین ص 100) (نجوم السماء 220)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حُ سَ نِ فَ)
ابن شهاب الدین کازرگاهی هروی که در 874 هجری قمری متولد شده. ملقب به کمال الدین بود و در دربار میرزا حسین بایقرا میزیست و کتاب ’مجالس العشاق’ را او در 908 هجری قمری تألیف کرد و به نام حسین بایقرا نمود و در 1892 و 1894 میلادی به نام وی در هند چاپ شد. (ذریعه ج 9 ص 848) (از سعدی تا جامی). خوندمیر گوید: امیرکمال الدین حسین پسر شهاب الدین اسماعیل طبسی الاصل است و مادرش از سادات نیشابور بود. به فنون و علوم متداول آشنا بود و شعر نیز میسرود. در زمان سلطان یعقوب ترکمان به تبریز شدو به هرات بازگشت و بتولیت مقبرۀ خواجه عبدالله انصاری گمارده و در 904 هجری قمری به صدارت حسین بایقرا منصوب شد و صاحب معروف به کبودجامه در این باره گفت:
ای صدر قریشی لقب عالی قدر
تاریخ صدرات تو شد ’صدر قریش’.
سپس خوندمیر تألیف دو کتاب ’شرح منازل السائرین’ و ’مجالس العشاق’ را به وی نسبت داده است. رجوع به رجال حبیب السیر ص 146 شود
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ ثَ)
مشهدی که در کلمه ثنائی در همین لغت نامه یاد شده است. در هدیه العارفین ج 1 ص 319 و 320در دو جلد یاد شده. نخستین را استاد فیض هندی دانسته، وفاتش را در 970 هجری قمری نگاشته و مثنوی ’نتایج الافکار’ در 10 هزار بیت به او نسبت داده است و دومین را پسر غیاث الدین علی متوفی 995 هجری قمری و صاحب دیوان شعر دانسته شده است. رجوع به ذریعه ج 9 ص 185 شود
لغت نامه دهخدا
(ثَ)
حسین بن عنایت (خواجه...) یکی از شعرای ایران. او در عهد سلاطین صفوی ملازمت خدمت ابراهیم میرزا داشت و دارای دیوانی است و بیت ذیل او راست:
زمان بی مهر و گیتی دشمن و دلدار مستغنی
مرا بر آرزوهای ثنائی خنده می آید.
(قاموس الاعلام)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ وَ)
ابن علی بن محمد صوفی شاعر. متولد 1112 هجری قمری / 1700 میلادی و متوفی 1156 هجری قمری 1744/ میلادی در حلب متولی مشیخۀ سجادۀ وفائیان صوفیه بود و دیوان شعر دارد. (سلک الدرر ج 2 ص 58) (هدیه العارفین ج 1 ص 325) (ایضاح المکنون) (معجم المؤلفین)
او راست: ’فرهنگ وفائی’ که در سال چهارم سلطنت شاه طهماسب 933 هجری قمری تألیف آن بپایان رسیده است. (مقدمۀ لغتنامه) (مقدمۀ جلد پنجم فرهنگ نظام) (سبک شناسی ج 3 ص 334) (فهرست سپهسالار ج 2 ص 213 و 221)
او راست: رساله در تفسیر سورۀ انبیاء و ’شرح عویصات الافکار’ و ’استعاره’ که در 1073 هجری قمری 1663/ میلادی آن را تألیف کرده است. (معجم المؤلفین از فهرست خدیویه)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ سَ وا)
ابن هبه الله بن رطبه شیعی محدث و مکنی به ابوعبدالله بود. به خراسان و ری رفت و در رجب 579 هجری قمری 1183/ میلادی درگذشت. (لسان المیزان ج 2 ص 316) (معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(حُ سِ طَ)
دهی است از دهستان خادۀ بخش دلفان شهرستان خرم آباد. ناحیه ای است واقع در 9هزارگزی خاور نورآباد وشش هزارگزی خاور راه خرم آباد به کرمانشاه. ناحیه ای است واقع در جلگه. سردسیر مالاریائی. دارای 90 تن سکنه میباشد. فارسی و لری زبانند. آب آن از رودخانه تأمین میشود. محصولات آنجا غلات، لبنیات. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. راه مالرو است. ساکنین از طایفۀ کرمعلی هستند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
شاعر معاصر سام میرزا صفوی و متوفی در دامغان 941 هجری قمری (ذریعه ج 9 ص 497)
لغت نامه دهخدا
(حُ سِ)
دهی است از دهستان دلاور بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار. واقع در 23هزارگزی شمال باختری دشتیاری و کنار راه مالرو فهرج به قصرقند. ناحیه ای است واقع در جلگه، گرمسیر مالاریائی. دارای 250 تن سکنه میباشد. بلوچی زبانند. از باران مشروب میشود. محصولات آنجا توت، حبوبات، لبنیات. اهالی به کشاورزی، گله داری گذران میکنند. راه مالرو است. ساکنین از طایفۀ میرولدزائی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ فَ)
حاج حسن خان طبیب فسایی فارسی شیرازی فرزند میر مجدالدین محمد (1237- 1316 هجری قمری). وی خود را از فرزندان علیخان مدنی، شارح صحیفۀ سجادیه، میشمرده. او راست: فارسنامۀ ناصری که در 1313 هجری قمری چاپ شده است. (ذریعه) (تاریخ عصر حافظ ج 1 ص ’سح = 68’) (از سعدی تا جامی) (سبک شناسی ج 3 ص 366)
لغت نامه دهخدا